استحباب خواندن زیارت عاشورا ، از مسائلی است که تمامی علمای شیعه در طول تاریخ بر آن اتفاق داشته و حتی و بر خواندن روزانه آن اصرار نمودهاند که این بهترین شاهد و دلیل بر صحت إسناد آن به معصوم علیه السلام است.
مصدر اصلی این زیارت نامه ، دو کتاب معتبر ؛ یعنی کامل الزیارات تألیف جعفر بن محمد بن قولویه قمی و مصباح المتهجد شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیهما است.
اسناد شیخ طوسی در المصباح المتهجد
قال صالح بن عقبة وسیف بن عمیرة : قال علقمة بن محمد الحضرمی قلت لأبی جعفر علیه السلام : علمنی دعاء أدعو به ذلک الیوم إذا أنا زرته من قرب ودعاء أدعو به إذا لم أزه من قرب وأومأت من بعد البلاد ومن داری بالسلام إلیه . قال : فقال لی : یا علقمة ! إذا أنت صلیت الرکعتین بعد أن تومی إلیه بالسلام فقل بعد الایماء إلیه من بعد التکبیر هذا القول : فإنک إذا قلت ذلک فقد دعوت بما یدعو به زواره من الملائکة... السلام علیک یا أبا عبد الله ! السلام علیک یا ابن رسول الله ! السلام علیک یا ابن أمیر المؤمنین وابن سید الوصیین ! السلام علیک یا ابن فاطمة سیدة نساء العالمین ! السلام علیک یا ثار الله وابن ثاره والوتر الموتور ... .[1]
علقمه می گوید : به امام باقر علیه السلام عرض کردم : دعایی به من آموزش بده که اگر در آن روز امام حسین علیه السلام از نزدیک زیارت کردم ، آن را بخوانم و اگر نتوانستم از نزدیک زیارت کنم ، از شهرهای دور و از خانهام به سوی او با سلام اشاره کرده و آن دعا را بخوانم . امام فرمود : هر گاه که آن دو رکعت را به جا بیاوری و بعد از آن با سلام به سوی آن حضرت اشاره کردی ، در حال اشاره تکبیر بگویی و بخوانی این زیارت را ، همان دعایی را خواندهای که ملائکه در هنگام زیارت آن حضرت میخوانند ... سلام بر تو ای أبا عبد الله ...
این سند با دو طریق نقل شده است:
طریق اول : صالح بن عقبه عن علقمة بن محمد عن أبی جعفر علیه السلام
طریق دوم : سیف بن عمیره عن علقمة بن محمد عن أبی جعفر علیه السلام
بررسی طریق اول:
شیخ طوسی طریق خود را تا صالح بن عقبه این گونه بیان میکند : صالح بن أبی الأسود ، له کتاب . وصالح بن عقبة ، له کتاب . أخبرنا بهما ابن أبی جید ، عن ابن الولید ، عن الصفار ، عن محمد بن الحسین ، عن محمد بن إسماعیل بن بزیع ، عنهما[2]؛ صالح بن عقبه ، کتابی دارد ؛ که آن را برای ما ابن ابی جید از ابن ولید و از صفار از محمد بن الحسین از محمد بن اسماعیل بن بزیع از او نقل کرده است .
پس در حقیقت سند روایت این گونه خواهد شد : شیخ طوسی : علی بن أحمد بن محمد بن أبی جید ، محمد بن حسن بن ولید ، صفار ، محمد بن الحسین ، محمد بن اسماعیل بن بزیع ، صالح بن عقبة ، علقمة بن محمد الخضرمی ، امام باقر علیه السلام .
طریق شیخ طوسی تا صالح بن عقبه درست است ؛ چنانچه آیت الله خویی در ترجمه صالح بن عقبه میفرماید : وطریق الصدوق إلیه : محمد بن موسى بن المتوکل ... والطریق کطریق الشیخ إلیه صحیح ، وإن کان فی الأول منهما : محمد بن موسى وعلی بن الحسین السعد آبادی ، وفی الثانی ابن أبی جید ، لأنهم ثقات على الأظهر.[3]
هر چند که همین تصریح مرحوم آقای خویی برای اثبات صحت إسناد شیخ تا صالح بن عقبه کفایت میکند؛ اما برای استحکام اعتبار طریق ، روات سند را نیز بررسی میکنیم.
بررسی سند :
1. ابن أبی جید: وی از اساتید شیخ طوسی وِ مرحوم نجاشی بوده و مشایخ مرحوم نجاشی همگی به اتفاق علما موثق هستند و نیازی به بررسی ندارند ؛ چنانچه مرحوم آیت الله العظمی خویی رضوان الله تعالی علیه میفرماید: طریق الشیخ إلیه [ صفار] صحیح فی غیر کتاب بصائر الدرجات ، بل فیه أیضا على الأظهر ، فإن فی طریقه ابن أبی جید ، فإنه ثقة ، لأنه من مشایخ النجاشی ؛ سند شیخ تا صفار در غیر کتاب بصائر صحیح است . بلکه در آن کتاب نیز بنا بر اظهر چنین است . زیرا در آن ابن ابی جید است و او ثقه است . زیرا از مشایخ نجاشی است
2 . محمد بن حسن بن ولید: وی از اجلاء و بزرگان شیعه و خود از علمای جرح و تعدیل و بی نیاز از توثیق و تعریف است . مرحوم نجاشی او را این گونه می ستاید: محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید أبو جعفر شیخ القمیین ، وفقیههم ، ومتقدمهم ، ووجههم . ویقال : إنه نزیل قم ، وما کان أصله منها . ثقة ثقة ، عین ، مسکون إلیه[4] ؛ ابو جعفر محمد بن حسن بن احمد بن ولید ، بزرگ اهل قم و از دانشمندان و پیشوایان و سرشناسان قم بوده است ؛ ایشان از هر جهت مورد وثوق و اطمینان و مایه افتخار بوده است .
3 . محمد بن حسن صفار : مرحوم نجاشی در باره وی میگوید: محمد بن الحسن بن فروخ الصفار ... کان وجها فی أصحابنا القمیین ، ثقة ، عظیم القدر ، راجحا ، قلیل السقط فی الروایة [5]؛ محمد بن حسن ... او سرشناس شیعیان در قم بود ؛ مورد اطمینان و والا مقام ، برتر ( از دیگران ) و بسیار اندک از روایات وی سقط دارد .
4 . محمد بن الحسین بن أبی الخطاب : مرحوم نجاشی در باره وی می فرماید: محمد بن الحسین بن أبی الخطاب أبو جعفر الزیات الهمدانی ، واسم أبی الخطاب زید ، جلیل من أصحابنا ، عظیم القدر ، کثیر الروایة ، ثقة ، عین ، حسن التصانیف ، مسکون إلى روایته[6] ؛ محمد بن حسین ... بزرگواری از شیعیان ، والا مقام ، روایت زیاد دارد ، مورد اطمینان ، مایه افتخار ، نوشته های وی نیکو است ، روایت وی مورد اعتماد است .
5 . محمد بن اسماعیل بن بزیع : مرحوم نجاشی در باره وی میگوید: محمد بن إسماعیل بن بزیع أبو جعفر مولى المنصور أبی جعفر ، وولد بزیع بیت ، منهم حمزة بن بزیع . کان من صالحی هذه الطائفة وثقاتهم ، کثیر العمل؛ محمد بن اسماعیل ... او در خاندانی به دنیا آمد که حمزة بن بزیع از ایشان است ؛ از نیکان شیعه و مورد اطمینان بوده و عمل بسیار داشت .
و در ادامه این روایت را نقل می کند: أخبرنا والدی رحمه الله قال : أخبرنا محمد بن علی بن الحسین قال : حدثنا محمد بن علی ما جیلویه ، عن علی بن إبراهیم ، عن أبیه ، عن علی بن معبد ، عن الحسین بن خالد الصیرفی . قال : کنا عند الرضا علیه السلام ، ونحن جماعة ، فذکر محمد بن إسماعیل بن بزیع ، فقال : " وددت أن فیکم مثله "[7] ؛ پدرم به من گفت : محمد بن علی بن حسین گفت : محمد بن علی ماجیلویه به من روایت نقل کرد از ...گفت : ما گروهی نزد امام رضا علیه السلام بودیم ، پس یادی از محمد بن اسماعیل بزیع شد ، پس فرمودند : من دوست داشتم که در بین شما مثل او بود .
و مرحوم شیخ طوسی نیز در باره وی میفرماید: محمد بن إسماعیل بن بزیع ، ثقة صحیح ، کوفی ، مولی المنصور. [8]
6 . صالح بن عقبة : وی از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام بوده و بزرگان بسیاری از او نقل روایت کردهاند . مرحوم نجاشی وی را اینگونه معرفی میکند: صالح بن عقبة بن قیس بن سمعان بن أبی ربیحة مولى رسول الله صلى الله علیه وآله ... .[9]
برخی از علمای شیعه و از جمله مرحوم سید بحر العلوم رضوان الله تعالی علیه اعتقاد دارند که بنای مرحوم شیخ طوسی در فهرست و مرحوم نجاشی در رجالش این بوده که راویانی را نقل کنند که امامی باشند و اگر غیر شیعه هستند ، حتماً ذکر میکنند ؛ پس هر راوی را که این دو بزرگوار به صورت مطلق آورده است ، دلالت میکند که صحیح المذهب و همچنین ممدوح به مدح عام هستند . ایشان در فائده دهم از فوائد الرجالیه میفرمایند: فائدة الظاهر أن جمیع من ذکر الشیخ فی ( الفهرست ) من الشیعة الإمامیة إلا من نص فیه على خلاف ذلک من الرجال : الزیدیة ، والفطحیة ، والواقفیة وغیرهم ، کما یدل علیه وضع هذا الکتاب ، فإنه فی فهرست کتب الأصحاب ومصنفاتهم ، دون غیرهم من الفرق . وکذا ( کتاب النجاشی ) . فکل من ذکر له ترجمة فی الکتابین ، فهو صحیح المذهب ممدوح بمدح عام یقتضیه الوضع لذکر المصنفین العلماء والاعتناء بشأنهم وشان کتبهم ، وذکر الطریق إلیهم ، وذکر من روى عنهم ومن رووا عنه . ومن هذا یعلم أن إطلاق الجهالة على المذکورین فی ( الفهرست ) و ( رجال النجاشی ) من دون توثیق أو مدح خاص ، لیس على ما ینبغی .[10]
نکته : ظاهر این است که هرکسی که شیخ او را در کتاب فهرست آورده ، شیعه دوازده امامی است ؛ مگر کسانی که در آنها تصریح به خلاف شده است ؛ که زیدی و فطحی و واقفی مذهب بوده است . و هدف شیخ از تألیف کتاب فهرست همین بوده است که فقط تألیفات شیعیان را گردآوری نماید.
و همچنین کتاب نجاشی ؛ هر کسی که در این کتاب ذکر کرده دارای مذهب صحیح ، شیعه دوازده امامی است و به صورت عمودم مورد مدح است ؛ چون مقصود نجاشی از تألیف کتاب بررسی تألیفات بزرگان شیعه و ذکر موقعیت آنان بوده است .
و از همینجا مشخص می شود که مجهول دانستن کسانیکه در این دو کتاب نام ایشان آمده است ، اما توثیق یا مدحی ندارند شایسته نیست.
اگر کسی این مبنا را بپذیرد ، صالح بن عقبه نیز ممدوح به مدح عام از سوی مرحوم نجاشی و شیخ طوسی خواهد شد و حد اقل حُسن او اثبات خواهد شد .
از این نیز که بگذریم ، دو تن از بزرگان روات شیعه ، محمد بن الحسین بن أبی الخطاب و محمد بن إسماعیل بن بزیع از او روایت نقل کردهاند و این شاهدی است محکم بر وثاقت این شخص ؛ چرا که شخصی همانند محمد بن اسماعیل بن بزیع ، بعید است که از شخص ضعیف روایت نقل کند ؛ با این که امام هشتم علیه السلام در باره او فرمودند : « وددت أن فیکم مثله » .
البته ابن غضائری رحمت الله علیه ، صالح بن عقبه را تضعیف کرده است ؛ اما مرحوم آیت الله العظمی خویی رحمت الله علیه با قاطعیت سخن وی را رد کرده و میفرماید : أقول : لا یعارض التضعیف المنسوب إلى ابن الغضائری ، توثیق علی بن إبراهیم ، لما عرفت غیر مرة من أن نسبة الکتاب إلى ابن الغضائری لم تثبت ، فالرجل من الثقات[11] ؛ تضعیف منسوب به ابن غضائری با توثیق علی بن ابراهیم معارضه نمی کند . زیرا ثابت کردیم که انتساب کتاب به ابن غضائری ثابت نیست . پس این شخص از افراد مورد اطمینان است .
7 . علقمة بن محمد الخضرمی : وی از اصحاب امام صادق علیه السلام بوده است . هر چند که توثیق خاصی در باره وی در کلمات علما وجود ندارد و فقط مرحوم شیخ طوسی رحمت الله علیه در باره وی میفرماید : علقمة بن محمد الحضرمی الکوفی ، أسند عنه .[12]
ولی مرحوم سید علی بروجردی از همین نکته و یک روایت دیگر ، حسن حال او را استفاده کرده و میگوید: علقمة بن محمد الحضرمی الکوفی ، أسند عنه " ق " وهو أخو أبی بکر الحضرمی کما فی " قر " وکان علقمة أکبر من أخیه کما فی حدیث بکار عن أبیه عبد الله وعمه علقمة ، وحکى فیه مناظرة أبیه مع زید ، وفیه اشعار على حسنه وکونه امامیا ثابت الاعتقاد .[13]
شیخ طوسی در رجالش او را از اصحاب امام صادق علیه السلام شمرده و گفته است : با سند از وی روایت نقل شده است و نیز او را از اصحاب امام باقر شمرده و گفته است که او برادر أبی بکر حضرمی و بزرگتر از او بوده است ؛ همان طوری که در حدیث بکار از پدرش عبد الله و عمویش علقمه آمده است . از این استفاده میشود که وی ممدوح و امامی و ثابت الإعتقاد بوده است .
در نتیجه روایت حد اقل حسنه است و علمای ما به روایت حسنه نیز همانند روایت صحیحه عمل میکنند . حتی اگر کسی این مطلب را نیز قبول نداشته باشد ، از آنجایی که در این طبقه ، صفوان بن مهران نیز وجود دارد و او قطعاً ثقه است ، سند روایت تمام خواهد شد که در سند بعدی این مطلب بررسی خواهد شد .
سیف بن عمیره عن علقمة بن محمد عن أبی جعفر علیه السلام
طریق شیخ به سیف بن عمیره نیز صحیح است ؛ چرا که تمامی آنها از بزرگان روات شیعه هستند و احدی در وثاقت آن ها شک ندارد ؛ چنانچه مرحوم خویی در این باره میفرماید: وطریق الصدوق إلیه : محمد بن الحسن ... والطریق کطریق الشیخ إلیه صحیح [14]
علاوه بر تصریح مرحوم آقای خویی ، ما همانند طریق قبلی ، فقط از باب تیمن و تبرک تمامی روات این طریق را نیز به صورت مستقل بررسی میکنیم و گرنه هیچ یک از آنها نیازی به توثیق ندارند و فراتر از توثیق هستند . مرحوم شیخ طوسی در کتاب الفهرست ، طریقش را تا سیف بن عمیره این گونه بیان میفرماید: سیف بن عمیرة، ثقة ، کوفی نخعی عربی . له کتاب ، أخبرنا به عدة من أصحابنا ، عن محمد بن علی بن الحسین بن بابویه ، عن أبیه ومحمد بن الحسن ، عن سعد بن عبد الله ، عن أحمد بن محمد ، عن علی بن الحکم ، عن سیف بن عمیرة.[15]
پس در حقیقت سند روایت به این صورت است : شیخ طوسی : عدۀ از اصحاب و بزرگان شیعه ، محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق) ، علی بن الحسین بن بابویه ، محمد بن الحسن بن ولید ، سعد بن عبد الله ، احمد بن محمد ، علی بن الحکم ، سیف بن عمیره ، علقمة بن محمد الخضرمی ، امام باقر علیه السلام .
بررسی روات سند :
1 . عدة من اصحابنا : مقصود از این جمله ، عدهای از بزرگان شیعه ؛ از جمله شیخ مفید است ؛ چنانچه مرحوم صاحب معالم در توضیح «عدة من اصحابنا» که شیخ طوسی در برخی از کتابهایش استفاده کرده است ، میگوید : وروایاته عدة من أصحابنا ، وقد بینا فی مقدمة الکتاب أن المفید ( ره ) من جملة العدة عن أبی جعفر محمد بن علی بن الحسین ابن بابویه القمی ، عن أبیه ... .[16]
ما در مقدمه کتاب روشن کردیم که شیخ مفید از جمله کسانی است که شیخ طوسی با عنوان « عدة من اصحابنا» از از شیخ صدوق و او از پدرش نقل میکند؛ پس قطعآً سند در این جا هیچ مشکلی ندارد .
2 . محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق ) : مرحوم نجاشی در باره وی میفرماید: محمد بن علی بن الحسین بن موسى بن بابویه القمی أبو جعفر ، نزیل الری ، شیخنا وفقیهنا ووجه الطائفة بخراسان ، وکان ورد بغداد سنة خمس وخمسین وثلاثمائة ، وسمع منه شیوخ الطائفة وهو حدث السن[17]؛ محمد بن علی ... ساکن ری ، استاد ما و مرجع ما و سرشناس شیعیان در خراسان بود ؛ و در سال 355 وارد بغداد شد و در حالیکه هنوز جوان بود بزرگان شیعه پای درس او حضور مییافتند .
و شیخ طوسی نیز میفرماید : محمد بن علی بن الحسین بن موسى بن بابویه القمی ، جلیل القدر ، یکنى أبا جعفر ، کان جلیلا ، حافظا للأحادیث ، بصیرا بالرجال ، ناقدا للاخبار ، لم یر فی القمیین مثله فی حفظه وکثرة علمه . له نحو من ثلاثمائة مصنف[18] ؛ محمد بن علی ... والا مقام ، کنیه اش ابو جعفر است ، وی بزرگوار بود و حافظ احادیث ، در علم رجال تخصص داشت ، و روایات را بررسی می کرد . در اهل قم مثل وی در حفظ (روایت ) و کثرت علم دیده نشد . بیش از سیصد تألیف دارد .
3 . علی بن الحسین بن بابویه : نجاشی در باره وی میگوید: علی بن الحسین بن موسى بن بابویه القمی أبو الحسن ، شیخ القمیین فی عصره ، ومتقدمهم ، وفقیههم ، و ثقتهم . کان قدم العراق واجتمع مع أبی القاسم الحسین بن روح رحمه الله وسأله مسائل ثم کاتبه بعد ذلک على ید علی بن جعفر بن الأسود ، یسأله أن یوصل له رقعة إلى الصاحب علیه السلام ویسأله فیها الولد . فکتب إلیه : " قد دعونا الله لک بذلک ، وسترزق ولدین ذکرین خیرین " . فولد له أبو جعفر وأبو عبد الله من أم ولد . وکان أبو عبد الله الحسین بن عبید الله یقول : سمعت أبا جعفر یقول : " أنا ولدت بدعوة صاحب الامر علیه السلام " ، ویفتخر بذلک ؛ علی بن الحسین ... بزرگ اهل قم در زمان خودش ، و پیشوای ایشان و فقیه ایشان و مورد اطمینان ایشان ؛ به عراق آمد و با ابو القاسم حسین بن روح نایب خاص سوم حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداه همراه شد ، و از او در مورد مسائلی سوال پرسید ؛ و سپس توسط علی بن جعفر بن اسود با وی نامه نگاری کرد و از وی می خواست که نامه به دست امام زمان برساند و در آن از حضرت خواسته بود که فرزندی به وی عطا شود . پس به او پاسخ دادند : ما برای تو به آنچه خواستی دعا کردیم و خداوند به تو دو پسر نیکو خواهد داد . پس برای وی ابو جعفر و ابو عبد الله از کنیزی متولد شدند . و ابو عبد الله حسین بن عبید می گفت : از ابا جعفر شنیدم که می گفت : من با دعای صاحب الامر به دنیا آمده ام ؛ و به آن افتخار می کرد.[19]
و شیخ طوسی میفرماید : علی بن الحسین بن موسى بن بابویه القمی رضی الله عنه ، کان فقیها جلیلا ، ثقة . وله کتب کثیرة.[20]
4 . محمد بن الحسن بن ولید : در سند گذشته در باره وی بحث کردیم .
5 . سعد بن عبد الله : نجاشی در توصیف وی میفرماید : سعد بن عبد الله بن أبی خلف الأشعری القمی أبو القاسم ، شیخ هذه الطائفة وفقیهها و وجهها.[21]
شیخ طوسی میفرماید : سعد بن عبد الله القمی ، یکنى أبا القاسم ، جلیل القدر ، واسع الاخبار ، کثیر التصانیف ، ثقة.[22]
6 . احمد بن محمد بن عیسی : مرحوم نجاشی و شیخ طوسی در باره وی میفرمایند : أحمد بن محمد بن عیسى بن عبد الله ... یکنى أبا جعفر ، وأول من سکن قم من آبائه سعد بن مالک بن الأحوص ... وأبو جعفر رحمه الله شیخ القمیین ، ووجههم ، وفقیههم ، غیر مدافع.[23]
7 . علی بن الحکم : شیخ طوسی در باره وی میفرماید : علی بن الحکم الکوفی ، ثقة ، جلیل القدر.[24]
پس تا اینجا سند روایت قطعاً تمام و تمامی روات آن از برترین روات حدیث شیعه بودهاند .
8 . سیف بن عَمِیره : وی یکی از دو نفری است که شیخ طوسی سند اصل زیارت عاشورا را از ایشان نقل میکند . در وثاقت او هیچ شک و شبههای نیست ؛ چنانچه مرحوم نجاشی در باره وی میگوید : سیف بن عمیرة النخعی عربی ، کوفی ، ثقة ، روى عن أبی عبد الله وأبی الحسن علیهما السلام . له کتاب یرویه جماعات من أصحابنا.[25]
و مرحوم شیخ طوسی رحمت الله علیه نیز میفرماید : سیف بن عمیرة ، ثقة ، کوفی نخعی عربی . له کتاب ، أخبرنا به عدة من أصحابنا ، عن محمد بن علی بن الحسین بن بابویه ، عن أبیه ومحمد بن الحسن ، عن سعد بن عبد الله ، عن أحمد بن محمد ، عن علی بن الحکم ، عن سیف بن عمیرة.[26]
پس با این تفصیل ، سند روایت تا این جا صحیح است ؛ چون حتی اگر کسی به صالح بن عقبه اشکال کند ؛ از آنجایی که در این طبقه سیف بن عمیره نیز وجود دارد ، سند روایت تمام و هیچ مشکلی ندارد .
9 . علقمة بن محمد الخضرمی : در سند قبلی وضعیت وی روشن شد .
ضمن این که از روایت صفوان به خوبی روشن میشود که وی روایت علقمه را نیز تصحیح میکند ؛ آنجا که میفرماید :
فدعا صفوان بالزیارة التی رواها علقمة بن محمد الحضرمی عن أبی جعفر علیه السلام فی یوم عاشوراء ، ثم صلى رکعتین عند رأس أمیر المؤمنین علیه السلام وودع فی دبرها أمیر المؤمنین وأومأ إلى الحسین بالسلام منصرفا وجهه نحوه وودع . وکان فیما دعا فی دبرها : یا الله یا الله یا الله یا مجیب دعوة المضطرین ...
پس صفوان دعای زیارت را خواند که علقمه آن را از ابو جعفر علیه السلام در روز عاشورا روایت کرده بود ، سپس در بالای قبر مطهر امیر مومنان علیه السلام دو رکعت نماز خواند و در پایان با امیر مومنان وداع کرد و به امام حسین علیه السلام در حال خروج اشاره کرد و وداع کرد . و به دنبال آن دعای معروف به دعای علمقه را خواند .
و بعد سیف بن عمیره در آخر روایت میگوید: فسألت صفوان ، فقلت له : إن علقمة بن محمد الحضرمی ، لم یأتنا بهذا عن أبی جعفر علیه السلام إنما أتانا بدعاء الزیارة ، فقال صفوان : وردت مع سیدی أبی عبد الله علیه السلام إلى هذا المکان ، ففعل مثل الذی فعلناه فی زیارتنا ، ودعا بهذا الدعاء عند الوداع[27] ؛ پس از صفوان سوال کردم که : علقمه بن محمد این دعا را برای ما از امام باقر علیه السلام نیاورده بود ؛ تنها دعای زیارت را آورده بود ؛ پس صفوان گفت : همراه با سرورم امام صادق علیه السلام به این مکان وارد شدم ؛ پس همانند آن را که در زیارتمان انجام دادیم انجام داد و این دعا را در هنگام وداع خواند .
این روایت صراحت دارد در تأیید ، صفوان بن مهران ، زیارت عاشواریی را که علقمه نقل کرده است ، فقط تنها تفاوتی که دارد ، در دعای بعد از زیارت است که علقمه نقل نکرده ؛ ولی صفوان آن را از امام صادق علیه السلام نقل می کند .
وروى محمد بن خالد الطیالسی عن سیف بن عمیرة قال : خرجت مع صفوان بن مهران الجمال وعندنا جماعة من أصحابنا إلى الغری بعد ما خرج أبو عبد الله علیه السلام فسرنا من الحیرة إلى المدینة فلما فرغنا من الزیارة صرف صفوان وجهه إلى ناحیة أبی عبد الله الحسین علیه السلام فقال لنا : تزورون الحسین علیه السلام من هذا المکان من عند رأس أمیر المؤمنین علیه السلام من هیهنا أومأ إلیه أبو عبد الله الصادق علیه السلام وأنا معه قال : فدعا صفوان بالزیارة التی رواها علقمة بن محمد الحضرمی عن أبی جعفر علیه السلام فی یوم عاشوراء .
و محمد بن خالد طیالسی از سیف بن عمیره روایت می کند که گفت : بعد از آنکه امام صادق علیه السلام بیرون رفتند ، همراه با صفوان بن مهران شتر دار ، به سمت نجف رفتیم و عده ای هم ما را همراهی میکردند . پس از راه حیره به شهر نجف رفتیم . وقتی از زیارت فارغ شدیم صفوان روی خود را به سمت حرم امام حسین علیه السلام کرد و به ما گفت : امام حسین علیه السلام را از اینجا از کنار سر امیر مومنان زیارت می کنید ؟ از همین جا امام صادق علیه السلام (به سمت کربلا ) اشاره کرد و من همراه او بودم ؛ پس صفوان زیارتی را که علقمه آن را از امام باقر در روز عاشورا روایت کرده بود خواند.[28]
مرحوم شیخ طوسی ، این روایت را از کتاب محمد بن خالد الطیالسی نقل میفرماید و طریق خود را تا وی این گونه بیان میفرماید : محمد بن خالد الطیالسی . له کتاب ، رویناه عن الحسین بن عبید الله ، عن أحمد بن محمد بن یحیى ، عن أبیه ، عن محمد بن علی بن محبوب ، عنه .
پس سند روایت اینگونه خواهد شد: شیخ طوسی ، حسین بن عبید الله الغضائری ، احمد بن محمد بن یحیی ، محمد بن یحیی العطار ، محمد بن علی بن محبوب ، محمد بن خالد الطیالسی ، سیف بن عمیره ، صفوان بن مهران الجمال ، امام صادق علیه السلام .
بررسی روات سند:
1 . حسین بن عبید الله غضائری :وی از مشایخ مرحوم شیخ طوسی و مرحوم نجاشی بودهاند ؛ چنانچه مرحوم نجاشی میفرماید :الحسین بن عبید الله بن إبراهیم الغضائری أبو عبد الله ، شیخنا رحمه الله.[29]
و مرحوم شیخ طوسی نیز میفرماید :الحسین بن عبید الله الغضائری ، یکنى أبا عبد الله ، کثیر السماع ، عارف بالرجال ، وله تصانیف ذکرناها فی الفهرست ، سمعنا منه وأجاز لنا بجمیع روایاته ، مات سنة أحدی عشره وأربعمائة.[30]
و همان طور که در ترجمه ابن أبی جید گفتیم ، اساتید و شیوخ مرحوم نجاشی بالإتفاق ثقه هستند و نیازی به توثیق ندارند ؛ چنانچه مرحوم آقای خویی رضوان الله تعالی علیه میفرماید :أنه شیخ النجاشی وجمیع مشایخه ثقات.[31] ؛ وی استاد نجاشی است و تمامی اساتید نجاشی مورد وثوق هستند .
2 . احمد بن محمد بن یحیی : برای اثبات وثاقت این شخص ، می توان به دلایل ذیل استناد کرد:
اولاً : وی از مشایخ مرحوم صدوق رحمت الله علیه است و شیخ صدوق از او روایات فراوانی را نقل کرده و بعد از نام ایشان از جمله « رضی الله عنه » استفاده کرده که این خود دلیل بر وثاقت این شخص است . با تتبع که در برخی از کتابهای شیخ صدوق به عمل آمد ، وی در کتابهای مختلف خود بیش از هشتاد بار این جمله را تکرار کردهاند :« حدثنا أحمد بن محمد بن یحیى العطار رضی الله عنه » .
این نشان میدهد که شیخ صدوق به این شخص اعتماد داشته است و گرنه این همه روایت از او نقل نمیکرد و بعد از هر بار نام بردن از او ، از جمله «رضی الله عنه » استفاده نمیکرد .
ثانیاً : وی از مشایخ الإجازه بوده است که بسیاری از علمای علم رجال تمام مشایخ الإجازه را موثق میدانند؛ چنانچه محقق بحرانی در این باره میفرماید : مشایخ الإجازة فی أعلى طبقات الوثاقة والجلالة.[32] ؛ مشایخ اجازه در بالاترین مرتبه اطمینان و بزرگی مقام هستند .
و نیز مینویسد:إنّه لا ینبغی أن یرتاب فی عدالة شیوخ الإجازة[33] ؛ نباید در عدالت مشایخ اجازه شک کرد .
و علامه وحید بهبهانی مینویسد :إنّ المتعارف عدّه من أسباب الحسن، وربما یظهر من جدّی ـ رحمه اللّه ـ دلالته على الوثاقة[34] ؛ آنچه که مرسوم است شمردن شیخ اجازه بودن از اسباب حُسن حدیث است . و از اقوال پدر بزرگم چنین به دست میآید که شیخ اجازه بودن دلالت بر وثاقت او هم دارد .
مرحوم شهید ثانی رضوان الله تعالی علیه مینویسد :لا یحتاج أحد من هؤلاء المشایخ المشهورین إلى تنصیص على تزکیة ، ولا بینة على عدالة ، لما اشتهر فی کل عصر ، من ثقتهم وضبطهم وورعهم ، زیادة " على العدالة وإنما یتوقف على التزکیة ، غیر هؤلاء من الرواة ، الذین لم یشتهروا بذلک ککثیر ممن سبق على هؤلاء ، وهم طرق الأحادیث المدونة فی الکتب غالبا "[35] ؛ هیچ یک از شیوخ مشهور احتیاج به تصریح به وثاقت و اقامه دلیل برای اثبات عدالت ندارند ؛ زیرا در هر زمانی ، علاوه بر عدالت آنها ؛ مورد اعتماد بودن ، حافظه قوی و ورع آنها مشهور بوده است . و تنها کسانی غیر آنها ، احتیاج به تصریح به وثاقت دارد ، کسانیکه به این مطلب شهره نیستند . مانند بسیاری از کسانی که گذشت . شیوخ اجازه ، طریق آنها به کتاب های روائی بودهاند .
و مرحوم میرداماد نیز مینویسد :أن مشیخة المشایخ الذین هم کالأساطین والأرکان أمرهم أجل من الاحتیاج إلى تزکیة مزک ، وتوثیق موثق . ولقد کنا أثبتنا ذلک فیما قد أسلفناه بما لا مزید علیه[36] ؛ مشیایخ اجازه ، همانهایی که از استوانهها و ارکان به شمار میروند ، فراتر از آن هستند که احتیاج به تصریح به وثاقت داشته باشند . ما پیش از این ، آن را ثابت کردهایم .
ثالثاً : بسیاری از علما حکم به صحت روایت ایشان کرده و او را توثیق کردهاند ؛ از جمله مرحوم علامه مجلسی مینویسد : احمد بن محمد بن یحیی العطار ، من مشایخ الإجازة ، و حکم الأصحاب بصحة حدیثه ، یروی عنه الشیخ بتوسط ابن الغضائری و ابن أبی جید[37] ؛ احمد بن محمد عطار ، از مشایخ اجازه است و علما حکم به صحت روایت وی کرده اند ؛ شیخ از او با واسطه ابن غضائری و ابن ابی جید روایت نقل می کند .
و همچنین علامه حلی در فائده هشتم از کتاب خلاصة الأقوال ، طریق شیخ صدوق به عبد الرحمن بن أبی نجران و عبد الله بن أبی یعفور را تصحیح میکند ؛ در حالی که در هر دو طریق ، احمد بن محمد یحیی عطار وجود دارد . این مطلب نشان دهنده آن است که وثاقت این شخص در نزد علامه حلی محرز بوده است .
و نیز مرحوم شهید ثانی رحمت الله علیه با قاطعیت تمام ، حکم به وثاقت این شخص میکند . وی در تمییز روات همنام که ممکن است کسی خیال کند ، یک نفر هستند ، مینویسد : وفائدة معرفته : خشیة أن یظن الشخصان ، شخصا " واحدا "... منهم ، محمد بن یحیى العطار القمی . ومنهم ، محمد بن یحیى الخزاز بالخاء المعجمة والزاء قبل الألف وبعدها . ومحمد بن یحیى بن سلیمان الخثعمی الکوفی . والثلاثة ثقاة[38] ؛ و فایده دیگر در شناخت این مطلب است که ممکن است دو نفر را یک نفر گمان کند : از جمله آنها محمد بن یحیی العطار قمی و محمد بن یحیی خزاز و محمد بن یحیی بن سلیمان خثعمی کوفی است که هر سه نفرشان مورد اطمینان هستند .
و میرداماد استر آبادی مینویسد: ثم إن لمشایخنا الکبراء مشیخة یوقرون ذکرهم ، ویکثرون من الروایة عنهم ، والاعتناء بشأنهم ، ویلتزمون إرداف تسمیتهم بالرضیة عنهم ، أو الرحمة لهم ألبتة فأولئک أیضا ثبت فخماء ، وأثبات أجلاء ، ذکروا فی کتب الرجال أو لم یذکروا ، والحدیث من جهتهم صحیح معتمد علیه ، نص علیهم بالتزکیة والتوثیق أو لم ینص ... وکأشیاخ الصدوق ابن الصدوق عروة الإسلام أبی جعفر محمد بن علی بن بابویه رضوان الله تعالى علیهما : ... وأحمد بن محمد بن یحیى العطار أحد شیوخ التلعکبری ذکره الشیخ فی کتاب الرجال[39] ؛ برای اساتید بزرگ ما ، اساتیدی است که یاد ایشان را گرامی می دارند ؛ و بسیار از ایشان روایت می کنند و به مقام ایشان توجه می کنند و هر زمان نام ایشان را می آورند در کنار آن رضی الله عنهم می گویند ، یا برای ایشان طلب رحمت می کنند . پس ایشان نیز مورد اطمینان و بزرگ هستند ، چه در کتب رجال ذکر شده باشند و چه نشده باشند . و روایت از جهت ایشان درست و مورد اعتماد است ؛ چه ایشان را توثیق کرده باشند و چه نکرده باشند ... مانند اساتید شیخ صدوق فرزند راستگو و ریسمان محکم اسلام ، ابو جعفر محمد بن علی ... و احمد بن محمد بن یحیی العطار یکی از اساتید تلعکبری است که شیخ او را در کتاب رجال ذکر کرده است .
و شیخ بهائی نیز میفرماید : قد یدخل فی أسانید بعض الأحادیث من لیس له ذکر فی کتب الجرح والتعدیل بمدح ولا قدح غیر أن أعاظم علمائنا المتقدمین قدس الله أرواحهم قد اعتنوا بشأنه وأکثروا الروایة عنه وأعیان مشایخنا المتأخرین طاب ثراهم قد حکموا بصحة روایات هو فی سندها والظاهر أن هذا القدر کاف فی حصول الظن بعدالته وذلک مثل ... أحمد بن محمد بن یحیى العطار فإن الصدوق یروی عنه کثیرا وهو من مشایخه والواسطة بینه وبین سعد بن عبد الله[40] ؛ گاهی در سند برخی روایات کسی است که از او مدح یا ذمی در کتب جرح و تعدیل نیامده است ؛ غیر از اینکه بزرگان علمای ما به مقام ایشان توجه داشته اند و از ایشان بسیار روایت کرده اند ؛ و یا بزرگان علمای متاخرین حکم به صحت روایاتی کردهاند که ایشان در سند آن بوده اند . و ظاهر آن است که این مقدار در گمان پیدا کردن به عدالت ایشان کفایت می کند . همانند : ... احمد بن محمد بن یحیی العطار ؛ که صدوق از وی بسیار روایت می کند و او از اساتید صدوق است و او واسطه بین شیخ و سعد بن عبد الله است .
با این تفصیل ، هیچ شکی در وثاقت این شخص باقی نمیماند .
3 . محمد بن یحیی العطار : وی استاد مرحوم شیخ کلینی رضوان الله تعالی علیه است که روایات بسیاری از طریق او نقل کرده است . مرحوم نجاشی در باره او میفرماید : محمد بن یحیى أبو جعفر العطار القمی ، شیخ أصحابنا فی زمانه ، ثقة ، عین ، کثیر الحدیث.[41]
و شیخ طوسی میفرماید : محمد بن یحیى العطار ، روى عنه الکلینی ، قمی ، کثیر الروایة.[42]
4 . محمد بن علی بن محبوب : مرحوم نجاشی در توصیف او مینویسد : محمد بن علی بن محبوب الأشعری القمی أبو جعفر ، شیخ القمیین فی زمانه ، ثقة ، عین ، فقیه ، صحیح المذهب.[43]
5 . محمد بن خالد الطیالسی : وی از اصحاب امام کاظم علیه السلام بوده است . شیخ طوسی رحمت الله علیه مینویسد : محمد بن خالد الطیالسی ، یکنى أبا عبد الله ، روى عنه حمید أصولا کثیرة.[44]
این جمله در حق او ، مدحی جلیل و عظیمی است که حد اقل حسن او را ثابت میکند .
از این نیز که بگذریم ، بسیاری از بزرگان شیعه از او روایت نقل کردهاند ؛ از جمله : علی بن الحسن بن فضال؛ سعد بن عبد اللّه القمی ؛ حمید بن زیاد ؛ علی بن إبراهیم القمی ؛ محمد بن علی بن محبوب ؛ محمد بن یحیی المعادی ؛ معاویة بن حکیم و...
همه اینها این بزرگواران از برترین عالمان حدیث در تاریخ شیعه بودهاند که نشان میدهد محمد بن خالد الطیالسی وجاهت و منزلت زیادی در نزد آنها داشته است .
6 . سیف بن عمیره : وثاقت او را در سند قبلی بررسی کردیم .
7 . صفوان بن مهران الجمال : صفوان بن مهران بن المغیرة الأسدی مولاهم ثم مولى بنی کاهل منهم ، کوفی ، ثقة.[45]
مرحوم شیخ طوسی ، در مجموع سه سند ذکر میکند که هر کدام از آنها را به صورت مستقل بررسی کردیم . در مجموع هر سه سند ، در هر طبقه بیش از یک نفر وجود دارد :
طبقه اول : علقمة بن محمد الخضرمی و صفوان بن مهران الجمال ؛
طبقه دوم : سیف بن عمیره و صالح بن عقبه ؛
طبقه سوم : محمد بن اسماعیل بن بزیع ، علی بن الحکم و محمد بن خالد الطیالسی .
حتی اگر وثاقت علقمه در طبقه اول قطعی نشود ، با وجود صفوان در این طبقه ، سند روایت صحیح خواهد شد. و در طبقه دوم اگر وثاقت صالح بن عقبه ثابت نشود ، با وجود سیف بن عمیره ، جبران میشود و همچنین در طبقه سوم حتی اگر بر فرض این که محمد بن خالد مجهول باشد ، با وجود محمد بن اسماعیل بن بزیع و علی بن الحکم سند روایت صحیح است و هیچ مشکلی ندارد .
حَدَّثَنِی حَکِیمُ بْنُ دَاوُدَ بْنِ حَکِیمٍ وَ غَیْرُهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى الْهَمْدَانِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّیَالِسِیِّ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ وَ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ جَمِیعاً عَنْ عَلْقَمَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِیِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مَالِکٍ الْجُهَنِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ ع یَوْمَ عَاشُورَاءَ مِنَ الْمُحَرَّمِ، حَتَّى یَظَلَّ عِنْدَهُ بَاکِیاً لَقِیَ اللَّهَ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِثَوَابِ أَلْفَیْ [أَلْفِ] أَلْفِ حِجَّةٍ وَ أَلْفَیْ [أَلْفِ] أَلْفِ عُمْرَةٍ وَ أَلْفَیْ أَلْفِ غَزْوَةٍ وَ ثَوَابُ کُلِّ حِجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ وَ غَزْوَةٍ کَثَوَابِ مَنْ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ غَزَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَعَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ ... .
... از امام باقر علیه السلام که فرمودند : هرکس قبر حسین علیه السلام را در روز عاشورا زیارت کند تا اینکه گریان شود ، خداوند را در روز قیامت با ثواب هزار هزار حج و هزار هزار عمره و هزار هزار جهاد و ثواب هر حج و عمره و جهادی مانند کسی است که حج و عمره و جهاد را با رسول خدا و ائمه هدایت گر انجام داده باشد .
و بعد در سند اصل زیارت عاشورا مینویسد : ُ قَالَ صَالِحُ بْنُ عُقْبَةَ الْجُهَنِیُّ وَ سَیْفُ بْنُ عَمِیرَةَ قَالَ عَلْقَمَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِیُّ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع عَلِّمْنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ إِذَا أَنَا زُرْتُهُ مِنْ قَرِیبٍ وَ دُعَاءً أَدْعُو بِهِ إِذَا لَمْ أَزُرْهُ مِنْ قَرِیبٍ وَ أَوْمَأْتُ إِلَیْهِ مِنْ بُعْدِ الْبِلَادِ وَ مِنْ سَطْحِ دَارِی بِالسَّلَامِ قَالَ فَقَالَ یَا عَلْقَمَةُ إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ رَکْعَتَیْنِ بَعْدَ أَنْ تُومِئَ إِلَیْهِ بِالسَّلَامِ وَ قُلْتَ عِنْدَ الْإِیمَاءِ إِلَیْهِ وَ مِنْ بَعْدِ الرَّکْعَتَیْنِ هَذَا الْقَوْلَ فَإِنَّکَ إِذَا قُلْتَ ذَلِکَ فَقَدْ دَعَوْتَ بِمَا یَدْعُو بِهِ مَنْ زَارَهُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ کَتَبَ اللَّهُ لَکَ بِهَا أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْکَ أَلْفَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَکَ مِائَةَ أَلْفِ [أَلْفِ] دَرَجَةٍ وَ کُنْتَ مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ حَتَّى تُشَارِکَهُمْ فِی دَرَجَاتِهِمْ وَ لَا تُعْرَفُ إِلَّا فِی الشُّهَدَاءِ الَّذِینَ اسْتُشْهِدُوا مَعَهُ وَ کَتَبَ لَکَ ثَوَابَ کُلِّ نَبِیٍّ وَ رَسُولٍ وَ زِیَارَةِ مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع مُنْذُ یَوْمَ قُتِلَ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِیَرَتِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِین ... .[46]
علقمة بن محمّد حضرمى مىگوید: محضر مبارک ابى جعفر علیه السّلام عرض کردم: دعائى به من تعلیم فرمائید که در آن روز وقتى از نزدیک به زیارت آن حضرت رفتم آن را خوانده و دعائى یادم دهید که هر گاه از نزدیک به زیارت آن جناب نرفته بلکه از شهرهاى دور و پشت بام به آن حضرت اشارة سلام دادم آن را بخوانم .
حضرت فرمودند: اى علقمه ! بعد از آنکه با اشاره به آن حضرت سلام دادى و پس از آن، دو رکعت نماز خواندى و هنگام اشاره و پس از خواندن دو رکعت اگر این دعاء و زیارت را که شرحش را برایت مىگویم خواندى پس به آنچه فرشتگان زائر آن حضرت دعاء کردهاند تو نیز دعاء نمودهاى و خداوند متعال براى تو هزار هزار حسنه نوشته و هزار هزار گناه محو مىفرماید و صد هزار هزار درجه مقام و مرتبه تو را بالا برده و تو را از کسانى قرار مىدهد که با حضرت حسین بن على علیهما السّلام شهید شدهاند و بدین ترتیب در درجه ایشان قرارت مىدهد و شناخته نمىشوى مگر در زمره شهدائى که با آن حضرت شهید شدهاند و ثواب تمام انبیاء و رسولان و کسانى که زیارت امام حسین علیه السّلام را از زمان شهادتش تا به الآن نمودهاند را برایت مىنویسد .
حضرت سلام اللَّه علیه به علقمه فرمودند : در زیارت ابا عبد اللَّه الحسین روز عاشوراء بگو: سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه، سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیدهاش، سلام بر تو اى فرزند امیر مؤمنان و فرزند سرور جانشینان، سلام بر تو اى پسر فاطمه که سرور بانوان عالم مىباشد ...
پس در حقیقت روایت با سه سند نقل شده است:
الف : حکیم بن داود بن حکیم وغیره ، عن محمد بن موسى الهمدانی ، عن محمد بن خالد الطیالسی ، عن سیف بن عمیرة عن علقمة بن محمد الحضرمی .
ب : حکیم بن داود بن حکیم وغیره ، عن محمد بن موسى الهمدانی ، عن محمد بن خالد الطیالسی ، عن صالح بن عقبة ، عن علقمة بن محمد الحضرمی .
ج : محمد بن إسماعیل ، عن صالح بن عقبة ، عن مالک الجهنی ، عن أبی جعفر الباقر ( علیه السلام).
در سند سوم دو احتمال است : یکی این که محمد بن قولویه ، زیارت عاشورا را از کتاب محمد بن اسماعیل نقل کرده باشد ؛ چنانچه مرحوم شیخ طوسی نیز از کتاب او نقل کرده بود که در این صورت سند روایت تا محمد بن اسماعیل و بعد از آن صالح بن عقبه درست خواهد شد . و احتمال دوم این که محمد بن اسماعیل نیز به محمد بن خالد الطیالسی عطف باشد که در آن صورت سند این گونه میشود: حکیم بن داود ، محمد بن موسی الهمدانی ، محمد بن خالد الطیالسی ، محمد بن اسماعیل بن بزیع ، صالح بن عقبة ، مالک الجهنی .
البته این احتمال بسیار بعید به نظر میرسد ؛ چون این احتمال قویتر است که کتاب محمد بن اسماعیل در آن زمان معروف بوده و شیخ طوسی و ابن قولویه هر دو از این کتاب زیارت را نقل کرده باشند .
و از آن جایی که مرحوم ابن قولویه علیه در مقدمه کتاب میفرماید : وقد علمنا انا لا نحیط بجمیع ما روی عنهم فی هذا المعنى ولا فی غیره ، لکن ما وقع لنا من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله برحمته ، ولا أخرجت فیه حدیثا روی عن الشذاذ من الرجال ، یؤثر ذلک عنهم عن المذکورین غیر المعروفین بالروایة المشهورین بالحدیث والعلم[47] ؛ من به تمامی روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام در باره زیارت و غیر آن نقل شده است، احاطه ندارم؛ ولی هر آن چه را که در این کتاب آوردهام ، از طریق افراد موثق از اصحاب ما است و هیچ روایتی را که از افراد مجهول که اخبار ائمه را از راویان غیر معروف در روایات و غیر مشهور در علم و حدیث گرفتهاند، نقل نکردهام.
بنابراین تمام روات موجود در اسانید کتاب نیز ابن قولویه مورد وثوق هستند ؛ چنانچه آقای خویی در این باره میفرمایند : فإنک ترى أن هذه العبارة واضحة الدلالة على أنه لا یروی فی کتابه روایة عن المعصوم إلا وقد وصلت إلیه من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله [48]؛ این عبارت، دلالت روشنی دارد بر این که ابن قولویه روایتی را از معصومین علیهم السلام نقل نکرده است ؛ مگر این که از افراد موثق از اصحاب ما باشد .
و شیخ حر عاملی نیز بعد از این که به وثاقت روات تفسیر علی بن ابراهیم شهادت میدهد ، در باره روات کامل الزیارات میگوید : وکذلک جعفر بن محمد بن قولویه فإنه صرح بما هو أبلغ من ذلک فی أول مزاره.[49]
و همچنین جعفر بن محمد بن قولویه به وثاقت روات کامل الزیارات شهادت داده است و تصریح او در اول کتاب کامل الزیارات نسبت به تصریح علی بن ابراهیم رساتر است.
زیارت عاشورا از نظر سندی هیچ مشکلی ندارد و تفاوت زیارت عاشورای موجود در مصباح المتهجد شیخ طوسی با زیارت عاشورای موجود در کامل الزیارات فقط در یک جمله است « اللهم خُصَّ أنت اول ظالم باللَّعن منی ابدأ به أولاً ثم الثانی و الثالث والرابع...» که آنهم به خاطر تقیه در کامل الزیارات تغییر یافته است و تفاوت دیگری ندارد.
بعضی می گویند: جمله های اوّلاً ثم الثانی و الثالث و الرابع در نسخه خطی مصباح المتهجد مربوط به قرن ششم(502ق) موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی و نسخه مصباح الصغیر شیخ(که برگزیده مصباح المتهجد است) و مربوط به قرن ششم و آن هم در آستان مقدس رضوی موجود می باشد، وجود ندارد. ولی باید توجه داشت که جمله های فوق در چند نسخه مهم و معتبر دیگرمصباح المتهجد و مصباح الصغیر موجود است:
1 - نسخه
قدیمی و خطی مصباح المتهجد که تاریخش به زمان شیخ طوسی(قرن پنجم) بر می گردد و در
کتابخانه مسجد اعظم قم (به شماره394) موجود است و در صفحه اول آن نوشته شده است:
«نسخه زمان مؤلف»
2 - نسخه ابن ابی الجواد که در کتابخانه
مرحوم آیت الله مرعشی نجفی ره(به شماره6837) موجود است؛ وی می نویسد: این نسخه را
با نسخه ای که در اختیار نوه ابن شهر آشوب بوده است، مقابله کردم و نوه ابن شهر
آشوب گفته است که من از جدم(ابن شهر آشوب) شنیدم که این نسخه ای است که آن را بر
شیخ طوسی خوانده ام. در این نسخه نیز جملات فوق قرار دارد.
3 - مرحوم سید بن طاووس هم در مصباح الزائر این زیارت را به همین کیفیت نقل کرده است و پس از آن می گوید: من آن را از مصباح الصغیر شیخ نقل می کنم. (مصباح الزائر/278)
4 - در بحار الانوار که مستقیماً از مصباح المتهجد نقل کرده است این فقرات موجود است که این نشان می دهد در نسخه موجود نزد علامه مجلسی نیز جملات فوق بوده است. (بحار/98/296)
[1] . مصباح المتهجد ، الشیخ الطوسی ، ص 773 – 774 .
[2] . الفهرست ، الشیخ الطوسی ، ص 147 .
[3] . معجم رجال الحدیث ، السید الخوئی ، ج 10 ، ص 86 .
[4] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 383 .
[5] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 354 .
[6] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 334 .
[7] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 330 – 332 .
[8] . رجال الطوسی ، الشیخ الطوسی ، ص 364 .
[9] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 200 .
[10] . الفوائد الرجالیة ، السید بحر العلوم ، ج 4 ، ص111، 116
[11] . معجم رجال الحدیث ، السید الخوئی ، ج 10 ، ص 85 – 86
[12] . رجال الطوسی ، الشیخ الطوسی ، ص 262 .
[13] . طرائف المقال ، السید علی البروجردی ، ج 1 ، ص 527 .
[14] . معجم رجال الحدیث ، السید الخوئی ، ج 9 ، ص 383 .
[15] . الفهرست ، الشیخ الطوسی ، ص 140 .
[16] . منتقى الجمان ، الشیخ حسن صاحب المعالم ، ج 1 ، ص 202
[17] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 389 .
[18] . الفهرست ، الشیخ الطوسی ، ص 237.
[19] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 261 .
[20] . الفهرست ، الشیخ الطوسی ، ص 157 .
[21] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 177 .
[22] . الفهرست ، الشیخ الطوسی ، ص 135 .
[23] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 82 و الفهرست ، الشیخ الطوسی ، ص 68 .
[24] . الفهرست، الشیخ الطوسی، ص 151 .
[25] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 189 .
[26] . الفهرست ، الشیخ الطوسی ، ص 140 .
[27] . مصباح المتهجد ، الشیخ الطوسی ، ص 777، 781 .
[28] . مصباح المتهجد ، الشیخ الطوسی ، ص 777 .
[29] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 69 .
[30] . رجال الطوسی ، الشیخ الطوسی ، ص 425 .
[31] . معجم رجال الحدیث ، السید الخوئی ، ج 7 ، ص 23 .
[32] . معراج أهل الکمال ، ص 44 .
[33] . معراج أهل الکمال ، ص 88 .
[34] . الفوائد الرجالیّة ، ص 44، المطبوع فی آخر رجال الخاقانی .
[35] . الرعایة فی علم الدرایة (حدیث) ، الشهید الثانی ، ص 192 – 193 .
[36] . الرواشح السماویة ، میرداماد محمد باقر الحسینی الأستر آبادی ، ص 261 .
[37] . الوجیزه فی علم الرجال ، ص154 .
[38] . الرعایة فی علم الدرایة (حدیث) ، الشهید الثانی ، ص 371 .
[39] . الرواشح السماویة ، میرداماد محمد باقر الحسینی الأستر آبادی ، ص 171 – 172 .
[40] . مشرق الشمسین ، البهائی العاملی ، ص 276 .
[41] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 353 .
[42] . رجال الطوسی ، الشیخ الطوسی ، ص 439 .
[43] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 349 .
[44] . رجال الطوسی ، الشیخ الطوسی ، ص 441 .
[45] . رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 198 .
[46] . کامل الزیارات ، جعفر بن محمد بن قولویه ، ص 325 – 328 .
[47] . کامل الزیارات ، جعفر بن محمد بن قولویه ، ص 37 .
[48] . معجم رجال الحدیث ، السید الخوئی ، ج 1 ، ص 50 .
[49] . وسائل الشیعة (آل البیت) ، الحر العاملی ، ج 30 ، ص 202 .