راز جاودانگی

پویایی، کارآمدی، وحیانی بودن، تغییر ناپذیری قرآن همراه با معصوم بودن اهل بیت مفسران واقعی قرآن کریم راز جاودانگی معارف اسلام

راز جاودانگی

پویایی، کارآمدی، وحیانی بودن، تغییر ناپذیری قرآن همراه با معصوم بودن اهل بیت مفسران واقعی قرآن کریم راز جاودانگی معارف اسلام

این وبلاگ حاصل مطالعات قرآنی و حدیثی محققان برجسته است که برای استفاده عموم منتشر می‌شود

۱ مطلب با موضوع «کتاب یاس در آتش (شهادت فاطمه زهرا در آینه اسناد تاریخی اهل سنت :: اسناد و مدارک خطبه فاطمه زهرا» ثبت شده است

۰۳ بهمن۱۲:۱۸

اسناد و مدارک خطبه فاطمه زهرا (علیها السلام)

بسیارى از تاریخ نگاران این خطبه را روایت کرده اند که اینک به نام و گفتار آنان به حسب تاریخ زندگیشان مى پردازیم.

1. ابو الفضل احمد بن طاهر (204 ـ 280 هـ)

امام ابوالفضل در کتاب «بلاغات النساء» مى گوید:

گفتار فاطمه (خطبه وى در زمانى که ابوبکر فدک را از او گرفت) را به ابوالحسین [1] زید بن على بن حسین بن على بن ابیطالب یادآور شدم و به او گفتم، برخى مى پندارند این خطبه جعلى است و ساخته و پرداخته «ابوالعیناء»[2] مى باشد. (با این منظور که از ایراد خطبه با این سبک و قوت در فصاحت و بلاغت تردید مى کنند وگرنه اصل ماجرا یعنى گرفتن فدک از فاطمه که هیچ تردیدى در آن نیست) .[3] زید به من گفت: پیران آل ابى طالب را دیدم که این خطبه را از پدرانشان روایت مى کردند و به فرزندانشان یاد میدادند و پدر من هم از جدم از دختر پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)این را نقل کرده است.

و پیش از آنکه پدر بزرگ ابو العیناء متولد شود بزرگان شیعه این خطبه را روایت کرده و به یکدیگر درس مى داده اند. «حسن بن علوان» از «عطیه عوفى روایت کرده که از «عبدالله بن حسن» شنیده که او از پدرش نقل کرده است. ابوالحسین سپس گفت:

اگرنه عداوت و کینه توزى آنان با اهل بیت است چگونه است که اینان این خطبه فاطمه را منکر مى شوند در حالیکه خطبه عایشه به هنگام مرگ پدرش که شگفت تر از کلام فاطمه است را روایت مى کنند. سپس آن حدیث را یاد آورد شد و گفت: آن هنگام که ابوبکر، فاطمه دختر رسول خدا را از تصرف فدک باز داشت و فاطمه ماجرا را دریافت معجر بر سر گرفت و با تعدادى از زنان قومش به سوى ابوبکر شتافت...[4]

2. ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهرى (م 323 هـ)

جوهرى تمام این خطبه را در کتاب «السقیفه» و در صفحات 97 تا 101 نگاشته است. تعداد زیادى از نامداران مانند «ابن ابى الحدید» در «شرح نهج البلاغه» و «اربلى» در «کشف الغمه» (که گفتارشان را از نظر خواهید گذراند) از وى روایت کرده اند .

3. شریف المرتضى (355 ـ 436 هـ)

شریف مرتضى در مقام ردّ بر قاضى عبدالجبار نگارنده «المغنى» مى گوید خیلى از کسانى که نه متهم به شیعه گرى و نه به داشتن تعصب در تشیع هستند سخن فاطمه را در این مقال روایت کرده اند. این راویان بر آنند که پس از منازعه فاطمه زهرا با ابو بکر و تقاضاى استرداد حق خویش که خشم و نارضایتى وى را به همراه داشت در پى بیان این گفتار برآمد.

مادر اینجا از آن اسناد، مقدارى که مى توان با آن بر صحت گفتار استدلال نمود بسنده مى کنیم.

«ابوعبدالله محمّد بن عمران مرزبانى» با ذکر حدیث از محمّد بن احمد کاتب از احمد بن عبید بن ناصح نحوى، از یادى از شرقى بن قطامى از محمّد بن إسحاق از صالح بن کیسان از عروة از عایشه روایت مى کند. مرزبانى (حدیث نگار فوق) هم چنین مى گوید:

ابوبکر احمد بن محمّد مکى از ابوالعینا محمّد بن قاسم سیمامى، از ابن عایشه روایت مى کند که:

پس از مرگ پیامبر فاطمه به همراه گروهى از خدمتکارانش به جانب ابوبکر روانه گردید... ودر روایت اول به نقل از عایشه مى گوید:

هنگامى که فاطمه شنید که ابو بکر تصمیم گرفته تا او را از استفاده فدک بازدارد، معجرش را بر سر گرفت و خویشتن را به طور کامل پوشانید و به همراه گروهى از خدمتکارانش به راه افتاد.[5] (تا آخر روایت).

(از اینجا به بعد نقل این دو روایت هیچ تفاوتى به چشم نمى خورد و هر دو یک گونه اند).

4. ابن ابى الحدید (م 655 هـ)

این تاریخ نگار پژوهشگر در شرح نهج البلاغه خود این خطبه را برگرفته از کتاب «السقیفه» ابوبکر جوهرى به چند سند آورده است.[6]

در تمامى اسناد حدیث فوق آمده که: هنگامى که فاطمه دریافت که ابو بکر بر آن شده تا فدک را از او بگیرد معجر بر سر گرفت و باگروهى از خدمتکارانش و زنان بنى هاشم به راه افتاد...[7] تا آخر روایت.

5. ابوالحسن أربِلى (م 693 هـ)

ابوالحسن على بن عیسى بن ابوالفتح اربلى در کتاب «کشف الغمه» روایتى یادآور شده مى گوید:

حال که گفتار ما بدینجا رسید ناچاریم خطبه فاطمه (علیها السلام)را یادآور شویم. خطبه اى که دوست و دشمن آن را نقل کرده اند. و من آن را از روى نسخه قدیمى کتاب «السقیفه» تألیف ابو بکر احمد بن عبدالعزیز جوهرى که در نزد مؤلفش خوانده شده (و مورد تأیید او بوده) نقل کرده ام .

من آن خطبه را در ماه ربیع الاخر سال 322 هـ در نزد وى خواندم. رجال آن حدیث همگى از طرق گوناگون روایت کرده اند که هنگامى که فاطمه خبردار شد ابو بکر فدک را گرفته و متصرف گردیده معجر بر سر گرفت و با گروهى از خدمتکاران و زنان قومش روانه گردید...[8]

علاوه بر کسانى که به نام و نوشته آنان اشارت رفت تعداد دیگرى از دانشمندان اهل سنت نیز خطبه فاطمه زهرا (علیها السلام)رادر کتاب هاى خویش نگاشته اند که به ذکر نام آنها اکتفا مى شود:

1. ابن اثیر در «النهایة فى غریب الحدیث» ج 4 / 273 .

2. مسعودى در «مروج الذهب» ج 2 / 311.

3. ابن منظور در «لسان العرب» ج 12 / 331.

4. توفیق ابوعلم در «اهل البیت» / 157 .

از جمله دانشمندان شیعه که به ذکر خطبه مذکور پرداخته اند نیز مى توان به نام محمّد بن على بن حسین بن صدوق در «معانى الاخبار» محمّد بن حسن طوسى در «امالى» علامه محمّد باقر مجلسى در «بحار الانوار» اشارت نمود.

براى اثبات مدعا به همین مقدار از گفتار بسنده کرده و از اطاله کلام با خواننده گرام خوددارى مى ورزیم.



[1] . این احتمال وجود دارد یک یا چند سند روایت افتاده باشد زیرا صاحب کتاب «بلاغات النساء» خود «زید شهید» را درک نکرده و با وى معاصر نبوده است. (اعیان الشیعه: 1 / 315) این احتمال هم هست که منظور از «ابو الحسین» زید اصغر باشد که او از أصحاب حضرت امام هادى (علیه السلام)مى باشد. نک تهذیب التهذیب: 30 / 420 ؛ و ارشاد مفید: 332، ر ک تعلیقة الشافى تألیف سید عبدالزهرا حسینى: 4 / 76 .

[2] . ابوالعینا، نامش ابوعبدالله، محمّد بن قاسم بن خلاّد است. اجدادش از اهل «یمامه» بوده اند. او در سال 191 هـ در «اهواز» به دنیا آمد و در «بصره» نشو و نما کرد. سر آمد مردمان در فصاحت کلام و حاضر جوابى بود و شعر نیز مى سرود. در سال 283 هـ از دنیا رفت (اللّمعة البیضاء: 149) برخى مى گویند ابوالعیناء ادعا کرده بود که این خطبه را او ساخته است. اما نادرستى این کلام در روایت متن از نظر گذشت. (مترجم).

[3] . منظوراین است که طعن و نقد بر بلاغت خطبه است وگرنه اصل موضوع یعنى بازداشتن فاطمه از ارث پدرش صحیح و ثبت شده در تاریخ است.

[4] . بلاغات النساء: 23 ـ 33.

[5] . الشافى فى الامامه: 4 / 69 ـ 77 .

[6] . طرق متعددى که ابن ابى الحدید از جوهرى نقل کرده اینگونه است:

الف: قال ابو بکر: فحدثنى محمّد بن زکریا قال: حدثنى جعفر بن محمّد بن عُمارة الکندى قال: حدثنى ابى عن الحسین بن صالح بن حىّ، قال: حدثنى رجلان من بنى هاشم، عن زینب بنت على بن أبی طالب (علیهما السلام).

ب: قال: وقال جعفر بن محمّد بن على بن حسین عن ابیه.

ج: قال ابو بکر: وحدثنى عثمان بن عمران العجیفى، عن نائل بن نجیح بن عمیر بن شَمِر، عن جابر الجعفى، عن ابى جعفر محمّد بن على (علیه السلام).

د: قال ابو بکر: و حدثنى احمد بن محمّد بن یزید، عن عبدالله بن محمّد بن سلیمان، عن ابیه، عن عبدالله بن حسن بن الحسن (علیه السلام).

[7] . شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید: 16 / 211.

[8] . کشف الغمه: 1 / 108 ـ 116.

.. .. | ۰۳ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۱۸